آزمینآزمین، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 3 روز سن داره

پسر گلم آرمین، عشق مامان و بابا

♡ با تو زندگی رنگ دیگری دارد♡ ♡ ♡ تولدت مبارک پسر مهربونم

در کنار بودنت من حس رویا می کنم با نگاه گرم تو هر لحظه غوغا می کنم در هیاهوی زندگی ,   در بی کران آرزو با نسیم عشق تو هر لحظه غوغا می کنم در وجود نازنینت غرق بوسه تا خدا من تورا هر لحظه با لبهای خود جامی کنم   در کنارم هستی و زیبایی و عشق و نفس من تورا در زیبا ترین شعر جهان جا می کنم           صدای یک پرواز فرود یک فرشته آغاز یک معراج و شروع یک زندگی         پسر مهربون و عزیزم، آرمینم یک ساله شد. هوررااااااااا...
15 آذر 1392

مادر که باشی......

مادر که باشی باید پاهایی داشته باشی چون دو ستون محکم، گاهی دست در دست کودکت به آرامی راه بروی، آرام تر از یک مورچه و گاهی تند و استوار گام برداری تا کودکت را به سر منزل مقصود برسانی، مادر که باشی قلبت همیشه باید پر تپش باشد، گاهی باید همانند کودکت کوچک باشی و دنیا را از دریچه ی نگاه او بنگری و گاهی هم چنان بزرگ که یادت نرود مادری. وقتی مادر میشی دنیا کوچیک میشه، اینقدر کوچیک که هیچ کس غیر از خودت این دنیا رو نمیبینه. دنیات میشه ماشینهای اسباب بازی.... دنیات میشه رنگها،‌عروسکها، با کودک شیر میخوری، با کودکت چهار دست و پا میری،‌ با کودکت رشد میکنی، بزرگ میشی، اینقدر بزرگ که همه میفهمن مادری، یه دفعه ای کوه ...
12 آذر 1392
1